رسته‌ها
غرش طوفان - جلد 7
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 42 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 42 رای
✔️ رمان غرش توفان ادامه رمان ژوزف بالسامو و شرح تاریخ فرانسه در زمان لوئی شانزدهم و نحوه ی شکل گیری و نهایتا انقلاب فرانسه در قالب یک داستان

دوره هفت جلدی غرش طوفان ترجمه مجموعه ای از رمان های الکساندر دوما می باشد که از نظر داستانی و تاریخی دنباله یکدیگر بودند. این رمانها عبارتند از:
1- گردنبند ملکه
2- آنژ پی تو
3- کنتس دو شارنی
4- شوالیه دو مزون روژ (شوالیه خانه قرمز)
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
619
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1395/01/01

کتاب‌های مرتبط

افسانه قاجار - جلد 2
افسانه قاجار - جلد 2
4.6 امتیاز
از 9 رای
خانه قانون زده
خانه قانون زده
4.4 امتیاز
از 172 رای
سرگذشت دون ژوان
سرگذشت دون ژوان
4.1 امتیاز
از 7 رای
شجاعان
شجاعان
4.7 امتیاز
از 7 رای
شکست ناپذیر
شکست ناپذیر
4.2 امتیاز
از 63 رای
سینوهه مصری - جلد 2
سینوهه مصری - جلد 2
4.7 امتیاز
از 64 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی غرش طوفان - جلد 7

تعداد دیدگاه‌ها:
9
بسیار عالی بود این داستان از جمله داستان هایی است که اسرار دولت فرانسه را بازکو میکند
ملکه را برای محاکمه برده و در یک جلسه طولانی تا پاسی از شب به اعدام محکوم می کنند در حالی که قبل ان در یک شب دیمر به زن خود گفت که به جای خیانتش به او پس از انکه دیمر دو نگهبان اتاق ملکه را به قتل رساند به اتاق ملکه رفته و جای خود را با او عوض نماید شاورنیه نیز همان شب امده تا نگهبانان را سرگرم از پشت شیشه و صدای سوهان را نشنوند.ملکه شروع به کار کرده دیمر در زده نگهبانی امده ولی تیغه کارد دیمر فقط او را زخمی و با کمک دوستش در رابسته ژیونو که وارد اتاق ملکه شده با التماس از او تعویض لباس می خواهد نگهبان از پاراوان نگاه کرده تفنگ را هدف گرفته تاورنیه فریاد زده او به سمت پنجره شلیک تاورنیه خود را روی زمین انداخته تیر به خطا رفته ژیونو بیهوش 30 الی 40 نگهبان رسیده او را دستگیر و دیمر و تاورنیه فرار می کنند.
روز بعد محاکمه ملکه صبح زود موهای خود را بریده در پاکتی گذاشته تا بین پسر و دخترش تقسیم شود.سیمون جلاد امده و یک کشیش که سوگند وفاداری به قانون اساسی خورده صبح زود دوتاورنی پیش او رفته درخواست می کند به عنوان کمک همراه او باشد تا ملکه را ببیند.ملکه تقاضای دعا و امرزش کشیش را رد همراه وی و سیمون سوار ارابه شده به سمت محل اعدام رفته در راه صدای سگ خود را شنیده که دوتاورنی او را سر دست برای او بلند کرده در محل اعدام ملکه مستقر چیزی به سرعت خود را به زیر جایگاه اعدام رسانده بعد قطع شدن سر ملکه دوتاورنی بود که در زیر جایگاه به قلب خود کارد زده و همانجا می میرد .سیمون پاره دور با چماق سر سگ را له می کند.
ژنویو که دستگیر شده و لورن که با دسیسه سیمون پاره دوز برای شهادت دستگیر شده محکوم به اعدام شده لورن در بیرون دادگاه دیمر را یافته چون می فهمد که می خواهد در اخرین لحظات ژیونو را شکنجه روحی کرده با او دوئل و وی را بقتل رسانده با مجوزی که دیمر برای ملاقات با زندانیان در اتاق انتظار مرگ به دست اورده بدانجا رفته و سرانجام 3 دوست پشت سر هم سرشان با گیوتین قطع و در یک سبد می افتد....
در جریان اعدام هالوئیه گل فروش گروه سلطنت طلب که می خواست برای نجات او اقدام کند لندی و لورن را که در محاصره یک دسته نیروی گارد قرار گرفته نجات داده و از طریق یک خانه قدیمی از مهلکه به در می برد.لندی روی پل که به سمت خانه می رود لورن خبر توقیف او را می دهد که سان تر که با پیشنهاد لورن دفاتر ثبت اسناد را گشته و خانه دیمر را پیدا نموده از لندی می خواهد در بازداشت انها برای اثبات وفاداری خود کمک کند.لندی که متوجه قضیه و نقشه گروه شده همراه شده از دیوار داوطلب شده بالا رفته با شوالیه دوتاورنی و ژنویو مواجه و پس از اطمینان اسم شب را که میخک و نقب است به انها گفته و انها را فراری می دهد و مردم خانه را به اتش می کشند.
ژنویو که فکر میکرد شوهرش گریخته به خانه لندی رفته و با او رابطه برقرار کرده یک روز صبح از لندی می خواهد قبل بازداشت از کشور فرار کنند.لندی که دو گذرنامه جعلی دارد موافقت و برای اوردن کالسکه به خانه لورن رفته ولی دیمر وارد خانه شده ژیونو را برای نقشه اش با خود برده در دادگستری نامه منشی وزارت جنگ برای تحویل گرفتن 100 نظامی بازداشتی را نشان داده و با کمک منشی دادگستری تا پاسی از شب به بهانه امور اداری در کونسیرژری با زنش مانده نامه ای در لوله قرار داده در نان ملکه که شب وقتی زنی وارد شد لباس خود را با او عوض کرده و فرار کند.
از طرفی تاورنی نقشه کونسیرژری را یافته با ریش انبوه و قیافه ژولیده با عصای موسوم به قانون اساسی بر زمین کف دادگستری کوبیده مدخل تونل مخفی را یافته از سیمون که با دادستان فوکیل تنویه می خواهد پسر کاپه را به شهادت شرم اور علیه مادرش وادار و با مراجعه پسر خودداری کرده و تاورنی در دکه نگهداری وسایل کارکنان در وسط سالن مخفی شب بیرون امده ولی یک وفادار به انقلاب نقشه های معمار را گرفته همان شب مسیر را به سان تر نشان داده تاورنیه با همدست کردن یکی از نگهبانان در ورودی جای او را گرفته و نقشه خود را به دادن سوهان تیز از پنجره سقف با نامه فرار به ملکه و کندن یک مله پنجره توسط ملکه که با نقشه دیمر همراه می شود...
در همین حال انها نقشه حفر یک نقب و تونل از خانه خیابان مجاور به زندان و محوطه ان که یک مغازه کوچک برای فروش اغذیه به نگهبانان دارد و سردابی درون زمین داشته که بطری های شراب را در ان نگهداشته تاورنی با محاسبات فنی مسیر را نقشه ریخته خانه مجاور خریداری شده و صاحبخانه می گوید خانه زیرزمین هایی زیر خیابان دارد که دو روز کار حفر تونل را جلو انداخته خانهدخریداری در دفتر ثبت اسناد درج و برای تعمیر ظاهری اسباب حفر و تعدادی به داخل انتقال وتونل با سه درب اهنی در مسیر اماده گردیده.
ژنویو و موران به دیدن ملکه همراه لندی رفته در راه به طور ظاهرا اتفاقی از یک زن یک دسته گل میخک خریداری به داخل رفته و در هنگام عبور ملکه یک گل میخک برداشته داخل ان نامه ایت که باید در روز مشخص برای هواخوری به محیط باغ زندان رفته همراه با دختر و خواهر شاه فرار کنند.یک گل داخل پلکان افتاده و سیمون ان را برداشته کاغذ را کشف اطلاع داده لورن و لندی در مظان اتهام قرار گرفته و ملکه در روز موعود اعلان می دارد که دخترش بدلیل عدم پیاده روی کسل و بیمار شده از سان تر درخواست گردش در محوطه می نماید که رفته و مادر گل فروش که ارته میس ملکه خرد و عقل که جایگزین خدا شده زن گل فروش را که بقیه گلها را بدرون رودخانه ریخته نام او و ادرس را به لورن لو داده دختر گل فروش که مادرش زندانبان ملکه است و هالوئیه نام دارد دستگیر به جرم خود در دادگاه اعتراف و دو نفر از مادر وی می خواهند اگر ملکه او را عفو کند دخترش را نجات می دهند.
در روز موعود که ملکه و دو نفر دیگر پایین امده مادر گلفروش هالوئیه که با شهادت خود در دادگاه به تحریک سیمون موجب حکم اعدام دختر خود شده نیمه دیوانه خود را روی پای ملکه انداخته و سد مسیر او می شود.
ملکه سگ کوچکی داشته که همراه وی بوده و او در داخل محوطه به سمت مدخل تونل در انتهای سرداب پارس سیمون سر می رسد و مدخل را کشف و نگهبانان را خبر مسیر نقب تا خانه مجاور پیدا ملکه را به زندان کونسیرژری منتقل و مردم برای دیدن نقب به محوطه می روند.
کتاب را مطالعه نمودم.جلد اخر در خصوص چند بار تلاش برای نجات و فرار ملکه توسط هواخواهان و بیشتر شوالیه دوتاورنی است.بعد از اینکه لندی درب خانه غافلگیر و داخل خانه چشم بسته قرار گرفت گروه 6 نفره تصمیم به قتل او گرفته با معرفی خود او را به اتاقی برده و تنها گذاشته و خود به اتاق مجاور برای مشورت می روند که تصمیم به قتل لندی برای مخفی ماندن رازشان بگیرند.لندی با بیل کوتاه باغبانی گوشه اتاق طناب دستان خود را بریده و گوش می دهد و موقعیت فرار را بررسی کرده زمانی که به سمت او می ایند با فریاد های بلند از میان انها گذشته به طرف حیاط کوچک و کوشک مجاور می رود که زنی نشسته دیمر صاحب دباغ خانه و شوهر زن سعی با تفنگ او را بزند که لندی خود را از شیشه پنجره به داخل اتاق پرتاب و امان خواسته و زن او را شناخته و معرفی و قصد قتل او منتفی پس از تعویض لباس خونی به شام با اقای دیمر و موران و زن که ژیونو نام دارد شده.
دیمر می گوید که انها مقداری اسید قاچاق تا چرم تولید و به قیمت خوب بفروشند و برای مخفی ماندن راز سعی در قتل داشته اند. روز بعد سیمون پاره دوز که مسئولیت تربیت فرزند کاپه کا از ان به بعد لویی هفدهم نامیده می شود را بر عهده دارد او را بشدت تنبیه و کودک در حال فرار به لورن دوست لندی برخورد و سیمون می خواهد شعری علیه پدر و ملکه کودک بخواند که او امتناع می کند و لورن مانع زدن کودک شده و به سیمون گوشزد می کند.
کاغذی سیمون کف راهرو پیدا کرده باد می برد ولی توطئه ای کشف ملکه در پشت بام به سمت شمال نگاه می کند که در بالکنی زن و مردی برای او دست تکان می دهند.لندی با دوربین از دور دیده به سمت خیابان دویده ولی زن و شوهر رفته بودند.لندی عاشق ژنویو شده عشق خود را به او ابراز داشته و زن از او می خواهد برای جلوگیری از گناه دیگر به خانه انها نیاید و نامه ای در توجیه به شوهر بنویسد.لندی در خانه خود را محبوی و دیمر با موران مشورت و برای نقشه خود که گروهی برای فرار ملکه هستند به کمک لندی نیازمند از زن می خواهد نامه ای به لندی نوشته و او را دوباره به خانه کشانده خود دیمر به خانه لندی رفته با او صحبت و حقیقت گفته می شود.
موران با کلاه گیش مصنوعی و عینک سبز که همان تاورنیه است در خانه و با ژیونو با لندی ملاقات و در حالی که او و دیمر در گروهان گارد ملی عضو و مامور محافظت از تانپل هستند از لندی می خواهند انها را به زندان تانپل برده و با ملکه ملاقات و او را ببینند.
با سلام وتشکر از قرار دادن این کتاب زیبا . من چندروز قبل این کتاب رو خریدم .ولی با این حال ازشما سپاسگزارم. اگه ممکنه کتاب 8جلدی قبل ازطوفان رو هم آپلود کنید. هم چنین 10 جلدی سه تفنگدار رو
پاینده باشید.
سلام ودرود برسرکارخانم هانیه بزرگوار
دستتان درد نکند.کار بزرگ وارزشمندی انجام دادید.سرکار خانم اگربرایتان مقدور است رمان 10 جلدی سه تفنگدار را آپلود نمایید.سپاس ودرود برشما .
سرکار خانم هانیه گرامی ،سپاس برای این مجموعه زیبا ، دست مریزاد عیدی زبایی به همه دوستداران رمانهای تاریخی دادید.پاینده باشید
هانیه عزیز ، عیدتون مبارک ، واقعا نمیدانم با چه زبانی از شما تشکر کنم ، واقعا ممنونم، شادباشی
غرش طوفان - جلد 7
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک